پنج شنبه 92/5/31 2:7 ص
اینچنین پرده برانداخته ای یعنی چه؟ * موی خود بر کمر انداخته ای یعنی چه؟
باورت نیست که زن حجب و حیا می خواهد؟ دامنی پاک چو گل های خدا می خواهد؟
گوهری که صدفش نیست، شود سرگردان *صید گردد به کف و توطئه ی دلالان
بی حجابی هنری نیست، شوی بی فرهنگ *عاقبت بر چمن بی هنران بارد ننگ
عاری از جامه بگوید چه کتابی دارد؟ * قامت لخت، قیامت چه جوابی دارد؟
سفره ی تن ز چه روباز نمودی ای زن؟ * ز چه تقدیم نمائی به شغال آن دامن؟
چیست آشغال فرنگی به لبت می مالی؟ * ز چه تقلید کنی از مدل تو خالی؟
تو مگر حجره زدی ، گوشت فروشی داری؟ * ز بنا گوش چه بر رهگذران می کاری؟
ساق پاهای تو حراج چرا گردیده؟ * چشم ناپاک ز آرنج فراتر دیده
خشکسالی مگر از پارچه ی مانتو خورده؟ * یا که خیاط زبهر کفن خود برده؟
یقه ی مانتو چرا پنجره اش باز آمد؟ * مرمر سینه مگر مایل پرواز آمد؟
پاچه ورمال شدی خشت مگر می مالی؟ * یا به بازار محبت به پی دلالی؟
اینکه امروز جوانی و کنی بد مستی * ته آزاد رهت هست عذاب و پستی
رخ زیبا که نیازش به گریسکاری نیست * مصرف روژ و گریس عاقبتش بیماریست
گوهری باش ولی در صدف و پوشیده * زرشناس آید و جایت بدهد بر دیده
گُل خلقت، شرف خویش به حراج مده * به گرازی که کمین کرده به تاراج مده
هدفِ خلقتِ سرکاره هوسبازی نیست *به خدا خالق از این بندگی ات راضی نیست
تو مگر سکه ی خواری که به ره افتادی؟ * یا مگر کمتر از آن بامیه ی قنادی؟
بامیه، روی بپوشیده ز آفات و مگس * تو چرا لخت شدی در پی شیطان هوس؟
کمکمک پرده دریدن ز تن گل آمد * هدف(شارون و صهیون) به تکامل آمد
آنچه شد بر همگان مایه ی رنج و حیرت * اینکه فرهنگ در این جامعه شد بی غیرت
هر چه ما می کشیم از پوچی فرهنگ آمد* بر سر سرو اصالت ز هوا سنگ آمد
باورت نیست که زن حجب و حیا می خواهد؟ دامنی پاک چو گل های خدا می خواهد؟
گوهری که صدفش نیست، شود سرگردان *صید گردد به کف و توطئه ی دلالان
بی حجابی هنری نیست، شوی بی فرهنگ *عاقبت بر چمن بی هنران بارد ننگ
عاری از جامه بگوید چه کتابی دارد؟ * قامت لخت، قیامت چه جوابی دارد؟
سفره ی تن ز چه روباز نمودی ای زن؟ * ز چه تقدیم نمائی به شغال آن دامن؟
چیست آشغال فرنگی به لبت می مالی؟ * ز چه تقلید کنی از مدل تو خالی؟
تو مگر حجره زدی ، گوشت فروشی داری؟ * ز بنا گوش چه بر رهگذران می کاری؟
ساق پاهای تو حراج چرا گردیده؟ * چشم ناپاک ز آرنج فراتر دیده
خشکسالی مگر از پارچه ی مانتو خورده؟ * یا که خیاط زبهر کفن خود برده؟
یقه ی مانتو چرا پنجره اش باز آمد؟ * مرمر سینه مگر مایل پرواز آمد؟
پاچه ورمال شدی خشت مگر می مالی؟ * یا به بازار محبت به پی دلالی؟
اینکه امروز جوانی و کنی بد مستی * ته آزاد رهت هست عذاب و پستی
رخ زیبا که نیازش به گریسکاری نیست * مصرف روژ و گریس عاقبتش بیماریست
گوهری باش ولی در صدف و پوشیده * زرشناس آید و جایت بدهد بر دیده
گُل خلقت، شرف خویش به حراج مده * به گرازی که کمین کرده به تاراج مده
هدفِ خلقتِ سرکاره هوسبازی نیست *به خدا خالق از این بندگی ات راضی نیست
تو مگر سکه ی خواری که به ره افتادی؟ * یا مگر کمتر از آن بامیه ی قنادی؟
بامیه، روی بپوشیده ز آفات و مگس * تو چرا لخت شدی در پی شیطان هوس؟
کمکمک پرده دریدن ز تن گل آمد * هدف(شارون و صهیون) به تکامل آمد
آنچه شد بر همگان مایه ی رنج و حیرت * اینکه فرهنگ در این جامعه شد بی غیرت
هر چه ما می کشیم از پوچی فرهنگ آمد* بر سر سرو اصالت ز هوا سنگ آمد
نوشته شده توسط : شهرزاد
مطلب بعدی :
دختری که می درخشد اما رنگ ندارد
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام لطفا توجه کنید جالبه . مطالبی که من و خیلی از دوستان میذاریم مثلا از خیبر آنلاین و یا باشگاه خبرنگاران خبر می دن که مطلب شما در خیبر آنلاین و ... منتشر شد . ولی متاسفانه و با انتقاد خیلی زیاد از دبیران این دوره که هر کدام به دو سه تا وبلاگ چسبیدند باید عرض کنم که این راهش نیست .همین
+ عشق است سید علی
+ به روز رسانی وبلاگ. امام زاده حسین ابن موسی الکاظم(ع)