گاهی باید آرام و بی صدا پای درد دلهای مادری بنشینم ، تا بگوید برایمان چگونه تنها پسر و امید زندگیش را زره میپوشاند وغرقه بوسه میکند تا به دست جلاد جنگ بسپارد و حاصلش از این قربانی حسین (ع) بعد از 20 سال بشود پاره های استخوانی به جامانده
به گزارش غرب ایران :
وقتی جنگ شروع میشود و صدای سفیر گلوله ها و موشکها دلهره ای همیشگی در دل مردان ،زنان و کودکان یک ملت به وجود می آورد تنها چیزی که تمام وجود یک مرد را فرا میگیرد جنگیدن و پایان دادن به همه این هراس هاست
آسایش برای خانه و خانواده که دغدغه ی همیشگی مردان است جور دیگری جلوه میکند و در میان دلهره همیشگی زنان و کودکان شهر میان وضعیت قرمز ها، صدای دلخارش آژیر و پناهگاه ،آسایش یک ملت میشود لباس رزم ، اعزام ، عملیات ،جانبازی و شهادت …
اما تمام زندگی این نیست ، درست است دنیا برای جوانان طور دیگری جلوه میکند و شهادت آمال همه عاشقان میگردد اما هنوز عشق به همسر و عشق به فرزند زنده است و اگر از تمام مردان و زنانی که در دوران دفاع مقدس زندگی کرده اند بپرسی ، خواهند گفت که در میان بمباران ها هم صدای شادی مردم را میشنیدی که برای مراسم جشن و عروسی جوانی میهمانی ای به راه انداخته اند
چرا که نه، جوانی که همه زندگیش خلاصه میشود در جبهه و عملیات و ترانه روزها و شبهایش میشود تق تق قناسه ها و نهیب خمپاره ها که بر زمین میکوبند و سرود عاشقانه زندگیش میشود برادر شهیدم شهادت مبارک و لبا س دامادیش میشود لباس رزم غرقه به خون باز هم میتواند در این دنیای خاکی دل به دلداری بدهد و پشت همه خاکریزها درون شهرش دلواپس دلی باشد که به او مهر میورزد و برایش شبها تا صبح ام الیجیب میخواند تا مرد جوان زندگیش سالم دوباره برگردد تا طعم نجشیده شیرین زندگی را آرام آرام تجربه کنند
گاهی باید خاطرات جنگ را نه از کهنه سربازن خط مقدم جبهه بلکه باید از مردم کوچه بازار پرسید و باید سراغ تازه عروسان و مادران رفت تا بگویند واگویه های عشق به همسر و فرزند را …
همیشه که نباید ما داستان جنگ را از زبان فرمانده عملیات بگیویم تا از دل کندن و شهادت سربازانش برایمان بگوید گاهی باید بریم خانه نو عروسی و از او بپرسیم با کدام روح بزرگ توانستی نو داماد و مرد خانه ات را با دست خودت لباس رزم بپوشی و عازم میدان جنگ کنی گاهی باید آرام و بی صدا پای درد دلهای مادری بنشینم ،تا بگوید برایمان چگونه تنها پسر و امید زندگیش را زره میپوشاند وغرقه بوسه میکند تا به دست جلاد جنگ بسپارد و حاصلش از این قربانی راه حسین (ع) بعد از 20 سال بشود پاره های استخوانی به جامانده ،کدام قلم میتواند شرح این عشق بگوید و نشکند ، کدام مرد میتواند این تراژدی عظیم را به زبان بیاورد و خم نشود …
گاهی باید اهل فن بنشینند و بگویند که عشق شیرین و فرهاد گم میشود در میان هیاهوی عشق اینان ، کدام لیلی و شیرین قصه ها خود فرهاد و مجنونشان را به قربانگاه فرستادند تا نظاره گر فدایی شدنش بر عشق والاتر شوند. در کدامین فرهنگ جز فرهنگ حسین (ع) اینگونه عشاق ، تن به اموج خون میزنند و ذبح عشق میکنند
یادمان نرود که عشق این آفریده مهر خدا زاده زمان ما نیست
عشق از آن روزی که خدا حوا را در کنار آدم آفرید ،آفریده شد ؛ عشق آنروز که محمد (ص) با دستان پر مهر خدیجه همراه شد معنیش هویدا گشت ،عشق آنروز که علی در نگاه های فاطمه معنی میشد تلاوت شد و عشق قرن هاست که آفریده زیبای خداست
در میان سالهای دفاع مقدس هم عشق جاری بود اما عاشقانه ها جور دیگری میشد :
(عاشقانه های دیروز)
+ سلام لطفا توجه کنید جالبه . مطالبی که من و خیلی از دوستان میذاریم مثلا از خیبر آنلاین و یا باشگاه خبرنگاران خبر می دن که مطلب شما در خیبر آنلاین و ... منتشر شد . ولی متاسفانه و با انتقاد خیلی زیاد از دبیران این دوره که هر کدام به دو سه تا وبلاگ چسبیدند باید عرض کنم که این راهش نیست .همین
+ عشق است سید علی
+ به روز رسانی وبلاگ. امام زاده حسین ابن موسی الکاظم(ع)